سلام سلام سلام...

الان پیش خودتون میگین ای این دختره چه رویی داره میاد آپ میکنه؟؟؟!!! آره به خدا... خیلی پرروو و بی معرفتم من... تورو خدا شما دیگه بم نگین که بی معرفتم که خودم روزانه بسی عذاب میکشم از این قضیه... شرمنده ی گل روی تک تکتونم هستم...

دیگه داره کم کم عید نوروز نزدیک میشه و منم گفتم بیام یه خونه تکونیی بکنم... البته بین خودمون بمونه ها هنوز اتاقمو مرتب نکردم... خلاصهههههههههه گفتم بیام یه سری به شما دوستای عزیز بزنم و ازتون حلالیت بطلبمو به اونایی که تو خونه تکونی دلشون مارو دور ننداختنو جاش بدی هامو ریختن دور یه ایول بگم و تشکر کنم از همتون که انقد با معرفتین... چه اونایی که سر میزنن چه اونایی که سر نمیزنن... به جون خودم سرم خیلی شلوغه... به یه سری دلایل باید خیلی تلاش بکنم تا به چند تا چیز که میخوام برسم... صبح ساعت ۷ تا ۱۰-۱۱ شب بیرونم و مشغول... دیگه میام خونه جونی واسه نت و وبلاگ ندارم... شما به بزرگی خودتون ببخشین... منم قول میدم تو سال جدید معرفتم رو افزایش بدم... راستیییییییییییییییی تئاترمونم اول شددددددد خر کیف شدم... بعد از ۴ سال بالاخره نتیجه ی کارامو دیدم... البته دیگه تصمیم گرفتم مثل این پهلوونا که با موفقیت گود و میبوسنو از میدون میرن کنار دیگه کارگردانی و بازیگری تئاترو ببوسمو برم کنار... البته بازیگری خوبه ولی کارگردانی پدر آدمو در میاره...

حرف تو دلم زیاده که بزنم... و همینطور حرف هاییم هست واسه نگفتن... میگن ارزش هر انسانی به اندازه ی حرف هاییه که واسه نگفتن داره... حالا نمیدونم ارزشم چه قدره ولی دلم خیلی پره... بیش تر از همه هم از خودم... خیلی بدم آخه...

یه خواهش دوستانه... تو رو خدا همدیگه رو ببخشین... چه اونایی که بدی میکنن و از بدیشون پشیمون میشن و معذرت خواهی میکنن چه اونایی که نه عین خیالشونم نیست... میگن ببخشین تا خدا شما رو ببخشه... خدا جون خیلی دوست دارم... خیلی خوبی... نمیدونم چرا با اینکه من این همه بدم تو اینقد با من خوبی؟ یکی بهم گفت به تو چه؟ تو کار خدا دخالت نکن... چشم... هیچی نمیگم... فقط میگم خیلی دوستت دارم... خیلی گلی... بذار بقیه هم بفهمن که تو چقد گلی... این روزا تازه فهمیدم که چقد غریبی رو زمین... حتی خود منم که عاشقتم خیلی بهت بدی میکنم... خیلی بدم...

دوستان قدر لحظه هاتونو بدونین نذارین یه اتفاق ساده کاری باتون بکنه که مثل من یهو به خودتون بیاینو ببینین که سقوط آزاد کردین... نذارین حسرت رو دلتون بمونه...

نمیدونم این لحظات آخری چی بگم... ولی همتونو دوست دارم... راستی بذارین همیشه عشق همراهتون باشه... عشق مقدسه...

 

من بی عشق نمیتونم... دلم برای عشق تنگ شده... یه تلنگر.. یه عشق... یه دنیا خاطره... یه نگاه... یه مجنون... مجنون لیلی...

 

اینم آخرین دل نوشته ی من:

 

من...

قلم...

سه کنج دیوار...

 

عیدتون مبارک...

یا علی... در پناه حق...

 خدایا شکرت که قلبم شکست... خیلی درد داشت... خیلی... ولی عوضش عطر عشق پیچید...

 

 

کارگرداني است نوروز که مي گويد نور ..صدا…حرکت و من براي به دست اوردن تو همه نقشهاي عالم را بازي مي کنم...

 

تو نزدیکی که ماهی ها به سمت خونه برگشتن


به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن

تو این دنیا یه آدم هست که دنیاشو تو می بینه


کسی که پای هفت سینت یه عمر سیب می چینه


کنار سبزه و سکه کنار آب و آیینه


تموم لحظه های شب سکوتت هفتمین سینه


تو هم درگیر تشویشی مثه حالی که من دارم

برای دیدنت امشب تموم سال بیدارم


هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم میگه تو نزدیکی به این خونه


هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم میگه تو نزدیکی به این خونه


کنار سبزه و سکه کنار آب و آیینه

تموم لحظه های شب سکوتت هفتمین سینه


تو هم درگیر تشویشی مثه حالی که من دارم

برای دیدنت امشب تموم سال بیدارم

تو نزدیکی که ماهی ها به سمت خونه برگشتن


به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن


تو این دنیا یه آدم هست که دنیاشو تو می بینه


کسی که پای هفت سینت یه عمر سیب می چینه

هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم می گه تو نزدیکی به این خونه

هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم می گه تو نزدیکی به این خونه


هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه


یه حسی تو دلم می گه تو نزدیکی به این خونه


تو هم درگیر تشویشی مثه حالی که من دارم


برای دیدنت امشب تمام سال بیدارم

 

پ.ن.۱: بی دل بی نشان اگه واقعا شادی و خوشی من برات مهمه حداقل اینقد منو بازیچه ی خودت نمیکردی...! خودت دیگه باید بفهمی چی میگم...

 

پ.ن.۲: آخییییییییی از مسافرت هم برگشتیم بالاخره... اومدم بسیار با معرفتانه!!! به شما دوستای گل هم سر زدم... ببخشید دیر شد... نبودم...  اما جواب دو نفر...:

 

شمایی که با نام غریبه اومدی اون کامنت چرت و پرت و دروغی رو نوشتی خجالت بکش...!!!

 

و اما بی دل بی نشان... من نگفتم نیا... میگم درست بگو کی هستی... من آدمی بامشخصات شما نمیشناسم... اون شعرم رو هیچ وقت یادم نمیره ولی اون واسه ی کسی بوده که دیگه نیست... منظورت رو از یادآوری اون شعر نمیفهمم؟؟؟

 

 

قالب وبلاگم چرا داغون شدههههههه؟؟؟