نمیدونم...

مجنون: هرکاری میخوای بکن ولی ولم نکن...!
لیلی: (تو دلش) مگه مجنون از این کارا میکنه؟! بالاخره نفهمیدم من مجنون یا لیلی؟! تو مجنونی یا لیلی؟!
اگه من لیلی ام تو مجنون پس چرا تو بعضی وقتا اذییتم میکنی؟! اگه من مجنونم تو لیلی؟! پس چرا من همش تورو اذییت میکنم؟! آخرشم نفهمیدم کی به کیه...!
راستی حالت خوبه؟!
هوووومممممم... این دوتا شعرو بخون باشه؟! مثل آهنگا نشه هاااا...
مثل گنجیشکی که زیر برفا مونده / همه ی دلتنگیم پیش تو جا مونده
یه نفر اینجاس که تورو دوست داره هنوز / که تو چار فصل دلش برف می باره هنوز
یه نفر منتظره تو بهارش باشی / تا کنارت باشه تا کنارش باشی
یخ زدن دستای من ، زل زدن به رد پات / دستامو ها می کنم ، کو اجاق خنده هات
شاخه هام خشکیدن ، ریشه هام از دردن / شونه هام می لرزن ، استخونام سردن
یه نفر اینجاس که تورو دوست داره هنوز / که تو چار فصل دلش برف می باره هنوز
رد چشمامو نگاه کن ، دستامو بگیر تو دستات / یخ این دستارو وا کن
خنده هات سبزه ی عیدن ، خنده هاتو دوست دارم منو با خنده صدا کن
با یه ذره مهربونی ، منو پر کن از جوونی ، کی بهارو دوست نداره
عزیزم خودت میدونی ، فصل فصله تو که عشقه ، چار فصل من بهاره
(محسن چاوشی- آهنگ ها)
...
زبانم را نمی فهمی ، نگاهم را نمی بینی
ز اشکم بی خبر ماندی و آهم را نمی بینی
سخن ها خفته در چشمم ، نگاهم صد زبان دارد
سیه چشمُم مگر طرز نگاهم را نمی بینی
گناهم چیست جز عشقت ، روی از من چه می پوشی
مگر ای ماه ، چشم بی گناهم را نمی بینی
سیه مژگان من ، موی سپیدم را نگاهی کن
سپید اندام من ، روز سیاهم را نمی بینی
پریشانم دل مرگ آشیانم را نمی جویی
پشیمانم نگاه عذر خواهم را نمی بینی
دل بی تاب من با دیدنت آرام می گیرد
اگر دوری ز آغوشم ، نگاهم کام می گیرد
مرا گر مست می خواهی ، نگاهت را مگیر از من
که دل از ساقی چشمان مستت جام می گیرد
سیه مژگان من ، موی سپیدم را نگاهی کن
سپید اندام من ، روز سیاهم را نمی بینی
پریشانم دل مرگ آشیانم را نمی جویی
پشیمانم نگاه عذر خواهم را نمی بینی
(مهرداد مرادپور- آهنگ نگاه)
...