سلام به همه دوستان خوب...

آره برگشتم ولی خب... شاید دیگه خیلی دل و دماق ندارم خبر ندادم چون می خواستم بدونم کیا میان سر میزنن...

حالا امروز به دو دلیل خوش حالم... مهم تر از همه ولادت امام زمان (عج)... و یه دلیل شخصیه دیگه...

یاد پارسال تابستون افتادم که رفتم کربلا و نجف و... جایی که آخرین بار حضرت مهدی (عج) اونجا حضور داشته... خدا همیشه منو شرمنده ی خودش میکنه... آخه خدا جون منی که لیاقت ندارم چرا این همه خوبی بم میکنی؟ چرا جایی که حتی فکرشم نمیکردم پام بش برسه منو بردی؟ آخه خدا جون من که توی سیاهیا از همه رو سیاه ترم... میون اون کبوترا با چه رویی بپرم... خدا جون خودت که از دل من خبر داری... خودت که منه روسیاهو خوب میشناسی چرا؟؟؟!!!... خداااااااااااااااا...

من که دیشب عیدیمو گرفتم... انشاالله شما هم عیدیتونو از خدا و از دستای مهربون امام زمان (عج)بگیرین...

نیمه شعبان ولادت امام زمان (عج) یوسف زهرا رو به همه شما عزیزان تبریک میگم و انشاالله ماهم بتونیم از یاران ایشون باشیم...

هر روزی که می گذرد، یک روز به ظهور امام زمان نزدیک تر می شویم؛ اما به خود امام زمان چطور؟


کلاس اول خواندیم: “آن مرد  در باران آمد”
ولی حالا می فهمیم تا آن مرد نیاید، باران نمی آید

این جمعه و جمعه های دیگر بازیست! عشقت بکشد دوشنبه هم می آیی...

مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب ... بیا...

یا علی...