سین اولین سیب...
سلام به همه ی دوستان گلی که میدونم همشون از دست من و بی معرفتی هام شاکی هستند... به جون خودم درگیر کارای تئاترمم که پونزدهم اجرای اصلیمونه... برامون دعا کنین چون این اجراست که سرنوشت سازه... اگه جز ده گروه برتر تو کل کشور بشیم میریم مرحله ی آخر یعنی کشور... یاد گرفتن خیلی چیزا از تئاترو... خدا جون خودت کمکمون کن...

خلااااااصههههههههههه... حال دردو دل کردن ندارم دیگهههههههه... اینم از آخرین شعرم... بخونید و نظرتون رو خواهشا بگین...
بر صلیب سین اولین سیبم...
نمیدانی...
عین اول عشق عجب هوایی کرد حوا را...
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۰ ساعت 13:45 توسط fatemeh
|